بر اساس آموزه های قرآنی، انسان ها گرفتار خیال بافی می شوند و دیگر عقل نظری و عقلی عملی آنان از کار می افتد. خداوند با واژه «مختال» از باب افتعال (إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلّ مُخْتالٍ فَخُور : لقمان، آیه 18) به این خیال بافان اشاره می کند که در حقیقت فطرت خود را دفن و دسیسه کرده و فتیله عقل خود را پایین کشیده اند و دیگر عقلشان نورافشانی ندارد تا حق و باطل را ببیند و یا بدان گرایش یابند.(شمس، آیه 10)از همین رو، فرموده است: لا تَعْمَی الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتی فِی الصُّدُور؛ دیدگان چشم کور نیست، ولی دیدگان قلب هایی کورند که در میان سینه است.(حج، آیه 46)
افراد خیال باف و مختال، دیگر به ساده ترین استدلال ها نیز واکنش نمی دهد. با آن که پیامبران نسبت به بتان می فرمایند: أَ لَهُمْ أَرْجُلٌ یَمْشُونَ بِها أَمْ لَهُمْ أَیْدٍ یَبْطِشُونَ بِها؛ آیا برای بتان پاهایی است که بدان راه بروند و دست هایی که بدان چیزی را بگیرند؟(اعراف، آیه 195) با این همه چون خیال باف هستند، این ساده ترین استدلال و برهان را در عقل نظر فهم و درک نمی کنند و در عقل عمل و قلب خودشان نمی پذیرند.
از همین روست که می گویند:سَواءٌ عَلَیْنا أَ وَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَکُنْ مِنَ الْواعِظین؛ مساوی است بر ما موعظه کنی یا از موعظه کنندگان نباشی(شعراء، آیه 136)؛ چرا که کار از علاج گذشته و دیگر حرف در آنها اثر نمیکند؛ زیرا آنقدر خاک روی این عقل رفته که این بیچاره زنده به گور شد و صدای کسی را نمیشنود.
اما بر هر کسی است که انذار کنند و وظیفه امر به معروف و نهی از منکر و دعوت مردم به حق و توحید را انجام دهد تا آن عذری برای مومن در پیشگاه خداوند باشد که مسئولیت امر به معروف و نهی از منکر را انجام داده : مَعْذِرَةً إِلَی رَبِّکُمْ؛ از باب عذر در پیشگاه پروردگارتان(اعراف، آیه 164) و دیگر آن که حجت بر مخالفان تمام شود و اتمام حجت صورت گیرد: لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَة؛ تا هر کسی که هلاک می شود از روی بینه هلاک شود.(انفال، آیه 42)